اخیراً دادنامهای دیدم که قاضی محترم دادگاه عمومی حقوقی به استناد قانونی، رأی صادر نموده اما در رأی صادره، همان قانون را مورد نقد قرار داده است.
بی تردید قاضی نیز میتواند به عنوان یک حقوقدان و صاحب نظر، در کتب، مقالات و سخنرانیهای خود یا در فضای آکادمیک، قانونی را مورد نقد و رد قرار دهد، اما سؤال آن است که آیا دادنامه محل مناسبی برای این امر است؟
به دلائلی پاسخ منفی است؛ زیرا:
۱- مخاطب دادنامه، طرفین دعوی هستند. خوشایند نیست که آنها مستندات قانونی دادنامه را ملاحظه کنند، و بلافاصله نقد و رد آن قانون را از قلم قاضی بخوانند و مجدداً ببینند که قاضی به استناد همان قانون که آن را مورد نقد و مردود میداند، رأی صادر کرده است. (تأکید میکنم قاضی میتواند قانونی را شایسته نقد بداند اما باید در مکان مناسب خود یعنی به عنوان نویسنده و پژوهشگر این نقد را مطرح کند؛ نه در مقام قضاوت و انشای رأی)
۲- به استناد ماده ۴ ق.آ.د.م دادنامه، سندی برای حل اختلاف متداعیین است و نسبت به رابطه خصوصی ایشان مؤثر است؛ نه یک بیانیه عمومی. قلم زدن در خصوص مطالبی که مخاطب عمومی دارد، موجب میشود که قاضی بیش از آنکه به فصل خصومت نظر داشته باشد، به انتشار عمومی رأی صادره فکر کند.
۳- تبصره ماده ۳ ق.آ.د.م حتی در فرضی که قاضی مجتهد، قانون را خلاف شرع بداند، او را مجاز به نقد و رد قانون ندانسته؛ بلکه صرفاً راه امتناع از رسیدگی را مقرّر کرده است. پس در سایر موارد، به طریق اولی قاضی باید قانون را ملاک صدور رأی قرار دهد و نظرات شخصی درباره نقد قانون را به مقالات و فعالیتهای پژوهشی خود واگذارد که هر سخن، جایی و هر نکته، مقامی دارد.
سلام
شاید قاضی محترم بهتر بود در مورد بندی که قضات را ملزم به ازمون میکرد ولی با نفوذ در تصویب ان از در تبیض مانع ان شدن توضیح میداد
ممنون از اظهار نظر شما دوست عزیز